" آقا مرا به نوکری ات انتخاب کن،
یک دم مرا چو عبد سیاهت خطاب کن؛
منّت گذار بر من و یکبار هم شده،
مثل رسول ترک، نگهبان حساب کن؛
آقا چه می شود که خریداری ام کنی،
لطفی نما و خواسته ام مستجاب کن؛
در بین خیل گریه کنانت خجل ز اشک،
چشمان خشک گشته ی من، غرق آب کن؛
دعوت شدم بیایم و سینه زنت شوم،
مهمان نواز؛ حال مرا هم خراب کن؛
اشکی بده، نوای پر از سوز و جانگداز،
تا بچه هیئتی شوم آقا، شتاب کن؛
احلا من العسل بخدا مرگ پای توست،
جامم از این حلال ترین پر شراب کن؛
من کربلا نرفته ام آقا، مرا بخوان،
اذنی بده و در دل من انقلاب کن..."
______________________________
م.ب.91/8/29